طلبگی یعنی پا به رکابی

(سرباز کوچکی از خیل عاشقان خمینی در سنگر حوزه علمیه)

طلبگی یعنی پا به رکابی

(سرباز کوچکی از خیل عاشقان خمینی در سنگر حوزه علمیه)

نویسندگان

انجام جهاد کبیر به وسیله‌ی عدم اطاعت از کفار


فَلا تُطِعِ اَلْکافِرِینَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً کَبِیراً  ﴿الفرقان‏، 52

اخیراً مقام معظم رهبری در بیانات خودشان بر روی واژه‌ای به نام «جهاد کبیر» زیاد تأکید می‌کنند؛ این جهاد کبیر را هم جهاد در عدم تبیعت از کفار و مقاومت در برابر آنها معنا می‌کنند. در بیانات 3 خرداد 1395 ایشان در دانشگاه افسرى و تربیت پاسداری امام حسین علیه‌السلام چنین فرمودند:

دانلود نسخه قابل چاپ


«امروز برای کشور ما جنگ نظامیِ سنّتی و متعارف احتمال بسیار بسیار ضعیفی است لکن جهاد باقی است؛ جهاد یک چیز دیگر است. جهاد فقط به‌معنای قتال نیست، فقط به‌معنای جنگ نظامی نیست؛ جهاد یک معنای بسیار وسیع‌تری دارد. در بین جهادها جهادی هست که خدای متعال در قرآن آن را «جهاد کبیر» نام نهاده: وَ جهِدهُم بِه‌ جِهادًا کَبیرًا؛ در سوره‌ی مبارکه‌ی فرقان است؛ «بِه‌» یعنی به قرآن، «جهِدهُم بِه‌» یعنی به‌وسیله‌ی قرآن با آنها جهاد کن؛ جِهاداً کَبیرًا. این آیه در مکّه نازل شده. درست توجّه کنند جوانهای عزیز! در مکّه جنگ نظامی مطرح نبود؛ پیغمبر و مسلمانها مأمور به جنگ نظامی نبودند، کاری که آنها میکردند کار دیگری بود؛ همان کار دیگر است که خدای متعال در این آیه‌ی شریفه میگوید: وَ جهِدهُم بِه‌ جِهادًا کَبیرًا. آن کارِ دیگر چیست؟ آن کارِ دیگر، ایستادگی و مقاومت و عدم تبعیّت [است.] فَلا تُطِعِ الکفِرینَ وَ جهِدهُم بِه‌ جِهادًا کَبیرًا؛ از مشرکین اطاعت نکن. اطاعت نکردن از کفّار همان چیزی است که خدای متعال به آن گفته جهاد کبیر.»[1]

برای روشن شدن معنا فرق این تقسیم‌بندی با تقسیم‌بندی مشهور جهاد اکبر و اصغر را نیز در این می‌فرمایند که این جهاد کبیر منظور بزرگ‌ترین جهاد در بین جهادهای اصغر است. این عدم تبعیت را هم در همه میدان‌های جنگ با کفار می‌دانند یعنی میدان سیاست، اقتصاد، فرهنگ، هنر و...

در فراز بعدی همین بیانشان راز دشمنی آشتی ناپذیر مستکبری با جمهوری اسلامی را همین حاضر نشدن به عدم تبیعت از آنان می‌دانند و تفکر اسلامی داشتن را عامل زیر بار این حرف زور نرفتن ما می‌دانند و از همه می‌خواهند که این جهاد کبیر را سرلوحه کار خودشان قرار بدهند.

آن چیزی که در نوشته مد نظر ما است بیانی است که ایشان 3 روز بعد در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری در تفسیر همین آیه 52 سوره مبارکه فرقان داشتند.

همانطور که در بیانی که از ایشان گذشت دیدیم ایشان در تفسیر این آیه که دستور به جهاد کبیر علیه کافران است، این جهاد کبیر را عدم تبعیت از آنان معرفی می‌کنند و در بیان ضمیری که در آیه هست که به چه وسیله‌ای با کافران به این جهاد کبیر بپردازید می‌فرمایند:

«جهِدهُم بِه‌؛ یعنی به‌وسیله‌ی قرآن با آنها جهاد کن.»

ولی در دیدار نمایندگان مجلس خبرگان بعد از بیان اینکه مفسرینی چون طبرسی در مجمع البیان و علامه طباطبایی در المیزان با اینکه کلمه قرآن در عبارت نیامده است می‌فرمایند که این ضمیر بهِ به قرآن برمی‌گردد؛ یک احتمال دیگری را مطرح می‌فرمایند.

علامه در المیزان ذیل این آیه می‌فرمایند:

«و ضمیر «بِهِ» للقرآن بشهادة سیاق الآیات، و المجاهدة و الجهاد بذل الجهد و الطاقة فی مدافعة العدو و إذ کان بالقرآن فالمراد تلاوته علیهم و بیان حقائقه لهم و إتمام حججه علیهم.»[2]

مرحوم طبرسی هم در مجمع البیان چنین می‌فرمایند:

«(فَلا تُطِعِ الْکافِرِینَ) فیما یدعونک إلیه من المداهنة و الإجابة إلى ما یریدون «وَ جاهِدْهُمْ» فی الله «بِهِ» أی بالقرآن عن ابن عباس «جِهاداً کَبِیراً» أی تاما شدیداً»[3]

آن احتمال معنایی این است که؛

«بنده هم آنجا همین را در سخنرانی گفتم؛ بعد که آمدم، به ذهنم رسید که یک وجه اوضحی در اینجا وجود دارد که «فَلا تُطِعِ الکفِرینَ وَ جهِدهُم بِه‌»، یعنی «بعدم الاطاعة»؛ عدم‌الاطاعة یعنی آن مصدری که فعل از آن انشقاق پیدا [میکند] و مستتر در آن فعل است؛  فَلا تُطِعِ الکفِرینَ وَ جهِدهُم بِه‌، یعنی به این عدم‌الاطاعة، جِهادًا کَبیرًا؛ پس عدم‌الاطاعة شد جهاد کبیر؛ این معنا اقرب به ذهن است.»[4]

پس همانطور که روشن است ایشان این ضمیر بهِ در آیه را به عدم اطاعات از کفار می‌زنند؛ و بعد از این بیان ایشان فرمودند که البته من فحص نکردم که ببینم که در بین مفسرین کسانی این احتمال را داده‌اند یا نه ولی به هر حال این احتمال مهمی است.

این یادداشت کوتاه فحصی است در بین نظرات مفسرین ذیل این آیه؛ برای تقویت وجه تفسیری‌ای که معظم له از این آیه ارائه فرمودند. با فحصی که در بین مفسرین انجام شده است مفسران زیادی از شیعه و سنی چنین احتمالی را مطرح کردند و بلکه برخی‌ها همین را پذیرفته‌اند.

از جمله کسانی که این احتمال را مطرح کرده است خود مرحوم طبرسی در کتب تفسیری دیگر خودشان یعنی تفسیر جوامع الجامع است که چنین می‌فرمایند:

«و (لا تُطِعِ الْکافِرِینَ) فیما یریدونک علیه. و الضّمیر فى‏ «بِهِ» للقرآن، أو لترک الطّاعة الّذى دلّ علیه‏ (فَلا تُطِعِ)»[5]

همانطور که می‌بینیم ایشان به عبارت «ترک طاعه» بر این معنا که به وسیله ترک طاعت از کافران جهاد کبیر بکن تصریح می‌فرمایند.

از جمله مفسرین بزرگ شیعی دیگری که این احتمال را مطرح کرده است مرحوم فیض کاشانی در کتاب تفسیر صافی است.

«وَ جاهِدْهُمْ‏ بِهِ‏ القرآن أو یترک طاعتهم‏ جِهاداً کَبِیراً»[6]

از جمله تفاسیر شیعی دیگری که این معنا را آوردند تفسیر بیان السعاده،[7] تفسیراصفی،[8] تفسیر لاهیجی،[9] تفسیر جوهر الثمین[10] و تفسیر کنزالدقائق،[11] می‌باشند.

در تفاسیر اهل سنت هم به کرار این معنا تکرار شده است. از جمله آلوسی در تفسیر روح المعانی می‌فرمایند:

«و جوز أن یکون ضمیر بِهِ‏ عائدا على ترک طاعتهم المفهوم من النهی و لعل الباء حینئذ للملابسة و المعنى و جاهدهم بما ذکر من أحکام القرآن الکریم ملابسا ترک طاعتهم‏»[12]

تفاسیر دیگری که به این معنا تصریح کردند عبارتند از: انوار التنزیل اثر بیضاوی،[13] بحر المحیط اثر ابوحیان،[14] تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان‏، [15] تفسیر الدر المصون[16] و تفسیر مظهری.[17]

همچنین تفاسیری مثل؛ التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج‏،[18] الوجیز فى تفسیر القرآن العزیز(عاملى)،[19] تفسیر معین،[20] تفسیر الخطیب الشربینى المسمى السراج المنیر،[21] و سواطع الالهام فى تفسیر کلام الملک العلام‏[22] نیز این معنا را تصریح کرده‌اند.

 

 

 

 

عقیل رضانسب

طلبه مدرسه مبارکه معصومیه (س) قم 07/03/1395



[2] المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏15، ص: 228

[3] مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏7، ص: 273

[4] بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری (http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=33198)

[5] تفسیر جوامع الجامع، ج‏3، ص: 142

[6] تفسیر الصافی، ج‏4، ص: 19

[7] بیان السعادة فى مقامات العبادة، ج‏3، ص: 145

[8] الأصفى فی تفسیر القرآن، ج‏2، ص: 871

[9] تفسیر شریف لاهیجى، ج‏3، ص: 344

[10] الجوهر الثمین فی تفسیر الکتاب المبین، ج‏4، ص: 363

[11] تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج‏9، ص: 409

[12] روح المعانی، ج‏10، ص: 33

[13] أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج‏4، ص: 127

[14] البحر المحیط فى التفسیر، ج‏8، ص: 117

[15] تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج‏5، ص: 250

[16] الدر المصون فى علوم الکتاب المکنون، ج‏5، ص: 258

[17] التفسیر المظهرى، ج‏7، ص: 42

[18] ج19، ص 77

[19] ج‏2، ص: 415

[20] ج‏2، ص: 960

[21] ج‏3، ص: 27

[22] ج‏4، ص: 102

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی